تحلیل تکنیکال چیست؟
ابتدا باید گفت که عمدتاً از دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل دارایی و تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می شود: 1- تحلیل فاندامنتال و 2- تحلیل تکنیکال.
تحلیل فاندامنتال شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه تجارت است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض میکند که قیمت دارایی قبلاً همه اطلاعات در دسترس عموم را منعکس میکند و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری تغییرات قیمت تمرکز میکند .
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندها به جای تحلیل ویژگیهای اساسی یک دارایی، احساسات بازار را در پشت روند قیمت درک کند.
در اینجا مجموعه ای از سرمقاله ها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال قرار میدهیم. نوشتههای شامل دو فرض اساسی بود که همچنان چارچوبی را برای معاملات تحلیل تکنیکال تشکیل میدهند.
بازارها با مقادیری کارآمد هستند که نشان دهنده عواملی هستند که بر قیمت دارایی تأثیر می گذارند، اما حتی تغییرات تصادفی قیمت در بازار به نظر می رسد در الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت می کند که تمایل به تکرار در طول زمان دارند.
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند حرکت قیمت و حجم، به کار میرود. برخلاف تحلیل فاندامنتال، که تلاش میکند ارزش دارایی را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد.
تعریف کلی :
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی در روند قیمت و الگوهای مشاهده شده در نمودارها به کار میرود.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیت های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک دارایی می تواند شاخص های ارزشمندی از حرکات آتی قیمت دارایی باشد.
تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل فاندامنتال که به جای الگوهای قیمتی تاریخی یا روند سهام، بر وضعیت مالی شرکت تمرکز دارد، در تضاد باشد.
درک اصولی تحلیل تکنیکال
ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روشهایی که عرضه و تقاضا برای دارایی بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، استفاده میشود. با این فرض عمل میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک دارایی میتوانند شاخصهای ارزشمندی از حرکتهای قیمت آتی دارایی در صورت همراه شدن با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب باشند.
اغلب برای تولید سیگنالهای معاملاتی کوتاهمدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده میشود، اما همچنین میتواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک دارایی نسبت به بازار گستردهتر یا یکی از بخشهای آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا برآورد کلی ارزش گذاری خود را بهبود بخشند.
تجزیه و تحلیل تکنیکی که امروزه می شناسیم اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه 1800 معرفی شد .
چندین محقق قابل توجه از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد، و جان مگی بیشتر به مفاهیم نظریه داو کمک کردند تا پایه و اساس آن را شکل دهد. امروزه تحلیل تکنیکال تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را در بر می گیرد که طی سال ها تحقیق توسعه یافته اند.
با استفاده از تحلیل تکنیکال
تحلیلگران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال در ارتباط با سایر اشکال تحقیق استفاده می کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت دارایی و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیلگران دارای ارزش به ندرت تحقیقات خود را تنها به تحلیل فاندامنتال یا فنی محدود می کنند.
تجزیه و تحلیل فنی را می توان برای هر امنیتی با داده های معاملاتی تاریخی اعمال کرد. این شامل سهام، قراردادهای آتی ، کالاها ، با درآمد ثابت، ارزها و سایر دارایی است. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازارهای کالاها و فارکس که معامله گران بر روی حرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز می کنند، بسیار رایج است .
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای را که عموماً در معرض نیروهای عرضه و تقاضا است، از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز پیشبینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک دارایی منعکس می شود.
تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران اعدادی غیر از قیمت را دنبال می کنند، مانند حجم معاملات یا ارقام بهره باز.
شاخص های تحلیل تکنیکال
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه داده شده است. تحلیلگران فنی همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی را توسعه داده اند تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنند.
برخی از شاخص ها عمدتاً بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایت و مقاومت متمرکز هستند، در حالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. اندیکاتورهای فنی رایج و الگوهای نموداری شامل خطوط روند، کانال ها، میانگین متحرک و اندیکاتورهای حرکت هستند.
به طور کلی، تحلیلگران فنی به انواع شاخص ها نگاه می کنند که در 7 مورد به طور خلاصه توضیح داده شده است:
۱. الگوهای کلاسیک:
الگوهای نمودار، اغلب بین روندهای صعودی و نزولی هستند. الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و یا منحنی ها شناسایی می شود.
هنگامی که یک الگوی قیمت تغییر در جهت روند را می دهد، به عنوان الگوی معکوس شناخته می شود. یک الگوی تداوم زمانی رخ می دهد که روند به دنبال یک مکث کوتاه در جهت موجود خود ادامه یابد. الگوهای زیادی وجود دارد که توسط معامله گران استفاده می شود.
۲. اندیکاتور و اسیلاتور:
یک اسیلاتور در واقع یک ابزار تحلیل تکنیکال است. که باندهای بالا و پایین را بین دو مقدار شدید ایجاد می کند و سپس یک نشانگر روند ایجاد می کند. معامله گران از اندیکاتور روند برای کشف شرایط خرید یا فروش بیش از حد کوتاه مدت استفاده می کنند. هنگامی که ارزش اسیلاتور به مقدار فوق العاده نزدیک می شود، تحلیلگران فنی این اطلاعات را به این معنا تفسیر می کنند که دارایی بیش از حد خرید شده است، و با نزدیک شدن به حد پایین تر، تکنسین ها آن دارایی را بیش از حد فروخته شده در نظر می گیرند.
۳. سطوح فیبوناچی و الگوهای هارمونیک:
فیبوناچی از انواع استراتژی های سودآور پشتیبانی می کند، اما قرار دادن شبکه نادرست پیش بینی، اطمینان را تضعیف می کند. معاملهگران وقتی ابزار را برای اولین بار امتحان میکنند و زمانی که این ابزار کاملاً کار نمیکند، ناامید میشوند و اغلب آن را به نفع تحلیل آشناتر رها میکنند. با این حال، تداوم، دقت، و کمی شکلبندی میتواند لبههای معاملاتی ایجاد کند که مادامالعمر باقی میمانند.
۴. خطوط ایچیموکو:
Ichimoku مجموعه ای از شاخص های فنی است که سطوح حمایت و مقاومت و همچنین حرکت و جهت روند را نشان می دهد. این کار را با گرفتن میانگین های متعدد و رسم آنها بر روی نمودار انجام می دهد. همچنین از این ارقام برای محاسبه استفاده میکند. که تلاش دارد برای پیشبینی این که قیمت ممکن است در آینده حمایت شود یا مقاومت پیدا کند.
۵. موج شماری:
موج شماری بر اساس ویژگی های قابل اعتماد که در الگوهای که از قبل کشف شده – پیش بینی های دقیق بازار را انجام می دهد. یک موج ضربه ای ، که شبکه در همان جهت روند بزرگتر حرکت می کند ، همیشه پنج موج را در الگوی خود نشان می دهد. از سوی دیگر، یک موج اصلاحی ، خالص در جهت مخالف روند اصلی حرکت می کند. در مقیاس کوچکتر، در درون هر یک از امواج تکانشی، پنج موج دوباره می توان یافت.
۶. اوردر بلاک (pivot points):
اوردر بلاک یک شاخص تحلیل تکنیکال یا محاسبات است که برای تعیین روند کلی بازار در بازه های زمانی مختلف استفاده می شود. اوردر بلاک خود صرفاً میانگین بالا و پایین روزانه و قیمت پایانی روز معاملاتی قبلی است. تصور میشود در روز بعد، معاملات بالای نقطه محوری نشاندهنده صعودی مداوم است، در حالی که معاملات زیر نقطه محوری نشاندهنده نزولی می باشد.
۷. پرایس اکشن:
حرکت قیمت یک دارایی که در طول زمان ترسیم شده باشد را پرایس اکشن می گویند. همچنین مبنای تمام تحلیلهای فنی نمودارهای سهام، کالا یا سایر داراییها را نیز شامل می شود.
بسیاری از معاملهگران کوتاهمدت برای تصمیمگیری در معاملات به طور انحصاری بر عملکرد قیمت و شکلگیریها و روندهای برونیابی شده نیز به آن تکیه میکنند. تحلیل تکنیکال به عنوان یک عمل مشتق از پرایس اکشن است زیرا از قیمت های گذشته در محاسبات استفاده می کند. و سپس می تواند برای اطلاع از تصمیمات معاملاتی استفاده کند.
امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو استوار است. تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرض کلی را برای این رشته می پذیرند:
بازار همه چیز را تخفیف می دهد: تحلیلگران فنی بر این باورند که همه چیز از اصول یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار در حال حاضر در سهام قیمت گذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجهگیری مشابهی را در مورد قیمتها فرض میکند، مطابقت دارد. تنها چیزی که باقی می ماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهم خاص در بازار می دانند.
حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت ها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت سهام بیشتر احتمال دارد که روند گذشته را ادامه دهد تا حرکت نامنظم. بیشتر استراتژی های معاملاتی فنی بر این فرض استوار است.
تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده می کند. در حالی که بسیاری از اشکال تجزیه و تحلیل تکنیکال برای بیش از 100 سال مورد استفاده قرار گرفته اند، هنوز اعتقاد بر این است که آنها مرتبط هستند زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان می دهند که اغلب خود را تکرار می کنند.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH نشان دهد که چرا آنها نباید انتظار داشته باشند که هیچ اطلاعات عملی در داده های قیمت و حجم تاریخی موجود باشد . با این حال، با همان استدلال، مبانی کسب و کار نیز نباید هیچ اطلاعات عملی ارائه دهد. این دیدگاه ها به شکل ضعیف و شکل نیمه قوی EMH شناخته می شوند.
یکی دیگر از انتقادات تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت مشکوکی برخوردار است و می توان آن را نادیده گرفت. به نظر می رسد قیمت ها با فرض یک پیاده روی تصادفی بهتر مدل سازی می شوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار می کند، اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خود-شکوفایی را تشکیل می دهد. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران فنی، یک سفارش توقف ضرر کمتر از میانگین متحرک 200 روزه یک شرکت خاص قرار می دهند . اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام دهند و سهام به این قیمت برسد، تعداد زیادی سفارش فروش وجود خواهد داشت که سهام را پایین می آورد و حرکت مورد انتظار معامله گران را تایید می کند.
سپس، معاملهگران دیگر شاهد کاهش قیمت و همچنین فروش موقعیتهای خود خواهند بود و قدرت روند را تقویت میکنند. این فشار فروش کوتاهمدت را میتوان خودشکوفایی تلقی کرد، اما تأثیر چندانی بر جایی که قیمت دارایی هفتهها یا ماهها بعد خواهد بود، نخواهد داشت.
در مجموع، اگر تعداد زیادی از افراد از سیگنالهای مشابه استفاده کنند، میتوانند باعث حرکت پیشبینیشده توسط سیگنال شوند، اما در دراز مدت، این گروه از معاملهگران نمیتوانند قیمت را افزایش دهند.
تحلیلگران تکنیکال چه مفروضاتی دارند؟
تحلیلگران فنی حرفه ای معمولاً سه فرض کلی را برای این رشته می پذیرند. اولین مورد این است که، مشابه فرضیه بازار کارآمد، بازار همه چیز را تخفیف می دهد. دوم، آنها انتظار دارند که قیمت ها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندی را نشان دهند. در نهایت، آنها معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است.
تفاوت بین تحلیل فاندامنتال و تکنیکال چیست؟ ( در مطلب دیگر کامل توضیح داده شده است) کلیک کنید.
تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی دارایی با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک سهام است. از سوی دیگر، فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که همه عوامل فاندامنتال شناخته شده در قیمت لحاظ می شوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران فنی سعی نمیکنند ارزش ذاتی یک دارایی را اندازهگیری کنند، اما در عوض، از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که ممکن است نشان دهند که دارایی در آینده چه خواهد کرد.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، مکتبهای فکری اصلی در مورد نزدیک شدن به بازارها، در دو طرف طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی روندهای آتی قیمت سهام استفاده میشوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی دارایی با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک سهام است. تحلیلگران فاندامنتال همه چیز را از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها مطالعه می کنند. درآمدها ، هزینهها ، داراییها و بدهیها همگی از ویژگیهای مهم برای تحلیلگران فاندامنتال هستند.
تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال تفاوت دارد زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی هستند. فرض اصلی این است که تمام عوامل فاندامنتال شناخته شده در قیمت لحاظ می شوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست.
تحلیلگران فنی سعی نمیکنند ارزش ذاتی دارایی را اندازهگیری کنند، بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهند سهام در آینده چه خواهد کرد.